مدام با خودم می گویم به زودی تمام می شود!
مدام با خودم می گویم به زودی تمام می شود! این استرسها و شب نخوابیدنها، این هول هولکی غذا خوردن، این بدو بدوهای الکی، این خانه به هم ریخته و کثیف که اثر دست و انگشتهای آغشته به بستنی و شکلات بر روی در و دیوار و مبل و آینه و ... به آدم چشمک میزند، این ظاهر به هم ریخته و نامرتب، آرایشگاه نرفتن، استخر نرفتن، تفریح نکردن، دکتر نرفتن برای مریضیهای کوچک و بزرگ که گاه و بیگاه از یک جای آدم میزند بیرون، یک عالمه کار نصفه و نیمه و انجام نداده شخصی و غیر شخصی، خستگیها و خوابآلودگیهای وسط روز، وقت نداشتن برای دیدن عزیزترین کسانت که می دانی شاید روزی حسرت این روزها را بخوری که چرا بیشتر به آنها ت...
نویسنده :
مامان آزاد
15:44